فرایند بخشش در موضوع خیانت

چرا خیانت بسیار ویرانگر است
خیانت، خشم، گناه و بخشش به عنوان چهار سوار اخلاق.
چرا خیانت اینقدر آزاردهنده است؟

 


در شرایط مدرن، بسیاری از ما در جوامع در مقیاس بزرگ زندگی می کنیم. به عنوان مثال، اگر در منهتن زندگی می کنید، میلیون ها نفر دیگر در همان جزیره اطراف شما را گرفته اند. این روزها، مطمئناً می توانید برای سایر دوستان، شرکای عاشقانه و مخاطبین اجتماعی خرید کنید.

اما، همانطور که در روانشناسی تکاملی مثبت: راهنمای داروین برای داشتن یک زندگی غنی تر (گهر و ودبرگ، 2020) به آن پرداخته شده است، وقتی صحبت از روانشناسی اجتماعی ما می شود، ذهن ما مملو از سازگاری ها و فرآیندهای اجدادی است که تحت شرایط اجتماعی تکامل یافته اند. به طرق مختلف، بسیار متفاوت از جهان های مدرن در مقیاس بزرگ ما.

قبل از انقلاب نوسنگی، که صرفاً (از نظر تکامل ارگانیک) 10000 سال پیش رخ داد، همه انسان‌ها کوچ نشین بودند و در قبیله‌های کوچکی زندگی می‌کردند که توسط خویشاوندان و دیگرانی که در طول زندگی خود به طور مکرر آنها را می‌دیدند احاطه شده بودند. ذهن ما تحت شرایطی که در آن با غریبه ها زندگی می کردیم تکامل نیافته است. و گروه های اجدادی در مقیاس کوچک به دلایل عملی حدود 150 نفر بودند (به دانبار، 1993 مراجعه کنید)

تحت چنین شرایط مقیاس کوچک، که در آن افراد برای ایجاد پیوندهای اعتمادی و همکاری با یکدیگر تکامل یافتند (به تریورز، 1985 مراجعه کنید)، از دست دادن اعتماد شخصی که تصور می شود نزدیک است، پیامدهای ویرانگری را به همراه خواهد داشت. در چنین شرایطی، یک رابطه کاملاً قطع شده از یک دوست نزدیک، خویشاوند یا شریک عاشقانه می تواند به معنای واقعی کلمه، پیامدهای تهدید کننده زندگی داشته باشد. و روانشناسی اخلاقی انسان تحت این نوع شرایط اجتماعی تکامل یافت.
بر اساس مدل تریورز (1985) از تکامل عواطف اخلاقی انسان، عواطف اخلاقی برای کمک به افراد در ارتباط ماندن با دیگران در دنیایی که خیانت و سایر اشکال تجاوزات اجتماعی پیامدهای بالقوه ویرانگری داشت، تکامل یافت.

چهار سوار تجربه اخلاقی انسانی
در کنفرانس اخیر (2020) روانشناسی هترودکس در اورنج، کالیفرنیا، تیم ما به رهبری آملیا دی ژسوس نترس، مدلی از بخشش را ارائه کرد که ریشه در استدلال تکاملی شرح داده شده در اینجا داشت. در این مدل، ما بخشش را به عنوان یک فرآیند عاطفی اجتماعی قدرتمند می بینیم که این ظرفیت را دارد که افراد را در پی نوعی خیانت یا تجاوز اجتماعی به هم متصل نگه دارد.

همانطور که می بینیم، راه بخشش (که اتفاقاً چهارمین سوار از چهار سوار در این مدل است) راه آسانی نیست. در شرایط آبا و اجدادی، کسی که به‌طور خودکار دیگران را به خاطر تخلفاتی که می‌توانست به خود یا خانواده‌اش آسیب برساند می‌بخشد، در مضیقه قرار می‌گرفت، زیرا می‌توانست به راحتی برای منافع دیگران مورد سوء استفاده قرار گیرد. در مدل خود، ما از چنین بخشش خودکاری به عنوان «بخشش الهی» یاد می‌کنیم، و فکر می‌کنیم که واقعاً فقط یک قدیس واقعی می‌تواند قادر به چنین بخشش باشد.

 

چهار سواری که به آنها اشاره می کنیم، که به طور بالقوه منجر به بخشش واقعی می شوند، به شرح زیر است:
خیانت، که کاتالیزوری است که فرآیندی را آغاز می کند که نیاز بالقوه برای بخشش ایجاد می کند.
خشم قربانی، خشمی است که تا حدی به صورت ظاهری بیان می‌شود، که برای فراخواندن متجاوز و لابی کردن حمایت از قربانی عمل می‌کند.احساس گناه در مجرم، که از طریق ابزارهای عاطفی و رفتاری، مانند رفتارهای عذرخواهی واقعی، نشان می دهد که مجرم واقعا متاسف است و می توان به او در آینده اعتماد کرد.
بخشش توسط قربانی، که اگر واقعی باشد، ظرفیت ترمیم روابط اجتماعی شکسته‌شده تحت تأثیر خیانت را دارد.
وقتی احساس گناه وجود ندارد

بیایید با آن روبرو شویم، همه کسانی که توسط یکی از نزدیکانشان خیانت شده است، به سمت مسیر بخشش حرکت نمی کنند. به عنوان مثال، برخی ممکن است برخی اعمال را غیرقابل بخشش بدانند.

علاوه بر این، بر اساس مدل چهار سوار، مجرم ممکن است به سادگی احساس گناه نکند (یا نشان دهد). شاید مجرم به دلیل نوعی خصومت طولانی مدت نسبت به قربانی به قربانی خیانت کرده باشد. در چنین حالتی، کینه توزی ممکن است بیشتر از احساس گناه بیشتر شود. به نوعی مانند "آره، من این کار را کردم. و تو لیاقتش را داشتی!» وقتی کینه بیش از احساس گناه نشان می دهد، بخشش بسیار بعید است.
به طور مشابه، یک مجرم ممکن است بیشتر شرم را تجربه کند تا گناه. در حالی که شرم و گناه دارای ویژگی های مشترک هستند، احساس گناه بسیار بیشتر بر روی احساس بدی در مورد کاری که انجام داده است متمرکز است. شرم بیشتر بر نگرانی فرد در مورد دیده شدن از دید منفی توسط دیگران تمرکز می کند. یک پاسخ شرم آور بیشتر شبیه این خواهد بود: «احساس بدی دارم. اما من احساس بدی دارم چون گرفتار شدم و همه می دانند من چه کار کردم. با این حال، من در مورد این تخلف احساس گناه نمی کنم

بر اساس مدل چهار سوار، پاسخ مبتنی بر شرم در مقایسه با پاسخ مبتنی بر احساس گناه بسیار کمتر احتمال دارد که منجر به عمل بخشش شود.

به طور مشابه، یک مجرم ممکن است واکنشی بی‌علاقه داشته باشد. به عبارت دیگر، او ممکن است واقعاً در مقابل خیانت احساس چندانی نداشته باشد. مجدداً، مدل چهار سوار پیشنهاد می‌کند که واکنش بی‌تفاوت در مقایسه با پاسخ مبتنی بر احساس گناه بسیار کمتر احتمال دارد که منجر به بخشش شود.
بر اساس مدل چهار سوار از احساسات اخلاقی، برای اینکه قربانی بعد از خیانت کسی را ببخشد، مرتکب خیانت باید احساس گناه واقعی داشته باشد و کاملاً نشان دهد، احساسی که برای حفظ ارتباط افراد با دیگران در زمینه‌های اجتماعی در مقیاس کوچک تکامل یافته است.

همه اینها گفته شد، هیچ تضمینی وجود ندارد. برخی افراد ممکن است کینه ورزی واقعی باشند و به سختی می توانند یک خیانت را ببخشند، حتی اگر گناه واقعی و غرامت آشکار باشد. برخی دیگر هنوز ممکن است سابقه رشد خاصی داشته باشند که بخشش برخی اعمال را نسبتاً دشوار می کند.

به این ترتیب، مهمتر از همه، مدل ما نمی گوید که احساس گناه واقعی لزوماً منجر به بخشش می شود. بلکه الگوی ما این است که می‌گوید احساس گناه شرط لازم برای حتی امکان بخشش است.

خط پایین

تجربه اخلاقی انسان می تواند پیچیده، دشوار، دردناک و حتی خائنانه باشد. از منظر تکاملی، این تا حدی به این دلیل است که ذهن ما به شدت به خیانت در زمینه‌های مقیاس کوچک حساس شده است.
بخشش یک فرایند عاطفی اجتماعی قدرتمند است (نگاه کنید به اسپیکینز، 2015) و این ظرفیت را دارد که برای کسی که تخطی کرده و همچنین کسی که قربانی نوعی خیانت شده است، سودمند باشد.

خیانت می تواند به طور دائم بخشی مخرب از تجربه زندگی فرد باشد. این منجر به خشم می شود که ممکن است پیامدهای عاطفی و اجتماعی زیادی را به همراه داشته باشد. یکی از این نتایج ممکن است گناه واقعی باشد. تحت شرایط خاص، بر اساس مدل چهار سواری که ما ارائه می‌کنیم، چنین گناه واقعی (و اقدامات جبرانی همزمان) ممکن است کلید تسهیل بخشش واقعی باشد.

منابع

دی ژسوس، A. R. و همکاران. (2020). خیانت، خشم، گناه، و بخشش: چهار اسب سوار تجربه اخلاقی انسانی. ارائه ای در نشست دوسالانه کنفرانس روانشناسی هترودکس در اورنج، کالیفرنیا. (همه نویسندگان به شرح زیر هستند: آملیا آر. دی ژسوس، ادوارد مورر، نیکولتا آلیجاج، میشل کریستو، آن ماری دیبونیس، نیکول الیوکین، گلن گیر، سیدنی هاپرت، دانیل کروچوی، کلی نولان، میریانا روئل، آلیزا سانتوس، بیلی سی اسپکمن ، آدریانا ویلگاس، کری ویدریک، کودی وویزینسکی و ویکتوریا ززولا؛ گروه روانشناسی، SUNY New Paltz)

دانبار، R. I. M. (1992). اندازه نئوکورتکس به عنوان یک محدودیت در اندازه گروه در پستانداران.

مجله تکامل انسان، 22، 469-493.

Geher, G., & Wedberg, N. (2020).
روانشناسی تکاملی مثبت: راهنمای داروین برای داشتن یک زندگی غنی تر. آکسفورد: انتشارات دانشگاه آکسفورد.
اسپیکینز، پی (2015). جغرافیای اعتماد و خیانت: اختلافات اخلاقی و پراکندگی اواخر پلیستوسن. کواترنر باز. https://doi.org/10.5334/oq.ai

تریورز، آر (1985). تکامل اجتماعی. منلو پارک، کالیفرنیا: بنجامین/کامینگز