چندین مطالعه تلاش میکنند تا رابطه بین EQو رهبری را مطالعه کنند. اگرچه هوش هیجانی نقش مثبتی در اثربخشی رهبری ایفا میکند، اما آنچه یک رهبر را مؤثر میسازد، کاری است که او با نقش خود انجام میدهد، نه مهارتها و تواناییهای بین فردیاش. اگرچه در گذشته یک رهبر خوب یا مؤثر دستور میداد و عملکرد کلی سازمان را کنترل میکرد، اما امروزه تقریباً همه چیز متفاوت است: اکنون از رهبران انتظار میرود که انگیزه ایجاد کنند و احساس تعلق ایجاد کنند که باعث میشود کارکنان احساس راحتی کنند و در نتیجه باعث میشود که آنها بیشتر کار کنند. به طور موثر.
این بدان معنا نیست که اقدامات مهمتر از هوش هیجانی هستند. رهبران هنوز نیاز به رشد عاطفی دارند تا بتوانند استرس، تعادل زندگی، و چیزهای دیگر را کنترل کنند. به عنوان مثال، یک راه مناسب برای رشد عاطفی، ایجاد حس همدلی است، زیرا همدلی یک عامل کلیدی در هنگام هوش هیجانی است. در مطالعهای که برای تجزیه و تحلیل رابطه بین هوش هیجانی مشاوران مدرسه و مهارتهای رهبری انجام شد، نتیجهگیری شد [چگونه؟] که چندین شرکتکننده رهبران خوبی بودند، زیرا هوش هیجانی آنها در آمادگیهای مشاور، جایی که همدلی آموزش داده میشود، توسعه یافته بود.
رهبرانی که دارای سطح بالایی از هوش هیجانی هستند، نتایج احساسات و اراده را خواهند فهمید، در صورت لزوم دیدگاه متفاوت و انعطاف پذیری خواهند داشت.
داشتن توانایی دانستن این نکته که فعالیت تضمین کننده حالتهای عاطفی مختلف، به رهبر این توانایی را میدهد تا بدانند چه چیزی چه مورد نیاز است.
وقتی یک رهبر در یک جلسه خلاق با فاز منفی شرکت کند، هیچ فایده ای نخواهد داشت. همچنین اگر رهبر از هیجان اتاق بیرون بیاید، کمکی نکرده و احساسات و عواطف کارمندان به طور دقیق ارزیابی نمیشود.
در ادامه چهار روش عملی برای ایجاد تفکر انعطاف پذیر وجود دارد:
- تجارب جدید را پرورش دهید (رؤیاپردازی و غیره).
- به طور فعال گوش داده و نظرات مخالف را جمع آوری کنید.
- در فعالیتها شرکت کنید و فقط تماشاگر نباشید. تلاش گروهی همراه با رهبر مؤثرتر است.
- با کارمندان و تمرین سناریوهای انعطاف پذیر تعامل کنید
در هوش هیجانی دانیل گولمن، او پنج جزء EQ را معرفی کرد:
خودآگاهی: آگاهی دقیق از احساسات خود
خودتنظیمی: بیان هیجانی کنترل شده
انگیزه: خودانگیختگی عاطفی
همدلی: مهارت در تعدیل واکنش های عاطفی دیگران و کمک به آنها برای بیان احساساتشان
مهارت های اجتماعی: مهارت های ارتباطی عالی
شایستگی شخصی
خودآگاهی – حالات درونی، ترجیحات، منابع و شهود خود را بشناسید. شایستگی های این دسته عبارتند از:
آگاهی عاطفی - عواطف خود و تأثیرات آنها را بشناسید
خود ارزیابی دقیق – نقاط قوت و محدودیت های خود را بشناسید
اعتماد به نفس - احساس قوی از ارزش و توانایی های خود
خود تنظیمی - حالات درونی، انگیزه ها و منابع خود را مدیریت کنید.
صلاحیت اجتماعی
همدلی – آگاهی از احساسات، نیازها و نگرانی های دیگران. شایستگی های این دسته عبارتند از:
درک دیگران - احساسات و دیدگاه های دیگران را درک کنید
توسعه دیگران - نیازهای توسعه دیگران را درک کنید و توانایی های آنها را تقویت کنید
خدمات گرایی - نیازهای مشتریان را پیش بینی، تشخیص و برآورده کنید
از تنوع استفاده کنید - فرصت ها را از طریق انواع مختلف افراد پرورش دهید
هوش هیجانی و مدل چهار شاخه ای
روانشناسان شایستگی عاطفی را به عنوان یک پیوستار می بینند که از سطوح پایین تر شایستگی عاطفی تا انجام عملکردهای ذهنی تا شایستگی عاطفی پیچیده برای کنترل و مدیریت شخصی را شامل می شود. از سوی دیگر، سطوح بالاتر شایستگی عاطفی شامل چهار شاخه است:
احساسات را در خود و دیگران به طور دقیق درک کنید
از احساسات برای تسهیل تفکر استفاده کنید
احساسات، زبان عاطفی و سیگنال های منتقل شده توسط احساسات را درک کنید
احساسات را طوری مدیریت کنید که به اهداف خاصی برسید
هر شاخه مجموعه ای از مهارت ها را توصیف می کند که هوش هیجانی کلی را تشکیل می دهد، از پیچیدگی کم تا زیاد. به عنوان مثال، درک احساسات معمولاً با توانایی درک احساسات اساسی از چهره ها و آهنگ های صوتی شروع می شود و ممکن است تا درک دقیق ترکیبات عاطفی و گرفتن و درک ریز بیانات صورت پیشرفت کند