درباره خیانت

خیانت و روابط انسانی
خیانت بخشی از زندگی است و می تواند روابط آینده را بهبود بخشد.
دوستان به دوستان خیانت می کنند. خواهر و برادر به خواهر و برادر خیانت می کنند. عاشقان به عاشقان خیانت می کنند.

 


خیانت در همه روابط ممکن است رخ دهد. شدت رابطه تعیین کننده شدت استرس عاطفی ناشی از خیانت است. هر چه رابطه شدیدتر باشد، خیانت شدیدتر است. به عنوان مثال، فروشنده ای که در مورد کیفیت محصولی که می خرید به شما دروغ می گوید یک عمل خیانت است. تأثیرات این خیانت اندک است زیرا شما و فروشنده فقط یک رابطه کوتاه با هم داشتید. برعکس، اگر یک شریک عاشقانه به شما خیانت کند، اثرات آن خیانت می تواند آسیب بین فردی قابل توجهی ایجاد کند. پیامدهای خیانت می تواند از ناامیدی در روابط کم شدت تا استرس پس از سانحه در روابط شدیدتر متغیر باشد.
اعتماد جزء کلیدی همه روابط است.
بدون اعتماد، خیانت نمی تواند رخ دهد. تنها افرادی که می توانند به شما خیانت کنند افرادی هستند که به آنها اعتماد دارید. تأثیر عاطفی خیانت با میزان اعتمادی که به فردی که به شما خیانت کرده است افزایش می یابد.

تأثیر عاطفی خیانت می تواند از ناامیدی در روابط کم شدت و دافعه به دلیل عدم صداقت فردی که به شما خیانت کرده تا ترس از دست دادن یک رابطه نزدیک، به ویژه یک رابطه عاشقانه، متغیر باشد. اعتماد شکننده است. بازیابی اعتماد اگر غیرممکن نباشد دشوار است.

وقتی به مردم خیانت می شود، اغلب آگاهانه یا ناخودآگاه به دنبال انتقام می گردند. دنیای شخص خیانت شده ناگهان بی ثبات شد و اغلب باعث غم و اندوه، احساس از دست دادن و افسردگی می شد. انتقام نوعی «عدالت» یا «انصاف» است که می‌تواند جهان در حال فروپاشی را بازسازی کند. انتقام نه تنها هدف انتقام را نابود می کند بلکه فرد انتقام جو را نیز از بین می برد. انتقام انرژی احساسی را می رباید که در غیر این صورت می تواند صرف بهبودی پس از خیانت و جستجوی روابط جدید و پایدارتر شود.
یکی دیگر از پیامدهای خیانت، ترس از آسیب دیدن دوباره است.

برای جلوگیری از آسیب دیدگی عاطفی دوباره، فرد خیانت شده اغلب دیوار عاطفی ایجاد می کند تا از نزدیک شدن بیش از حد افراد جلوگیری کند. افرادی که پشت دیوارهای عاطفی پنهان می شوند اغلب روابطی را خراب می کنند که برای جلوگیری از احتمال خیانت در آینده بسیار شدید می شود. افرادی که در پشت دیوارهای احساسی سنگر گرفته اند، اغلب احساس تنهایی و انزوا می کنند. درد تنهایی و انزوا کمتر از درد خیانت است.

درد تنهایی و خیانت اغلب به قربانی شدن تبدیل می شود که احساس راحتی عاطفی را فراهم می کند. مشکل خمیدن پشت دیوار عاطفی این است که فرد ریشه دار اغلب یک معما را تجربه می کند. آنها خواهان یک رابطه شخصی نزدیک با انسان های دیگر هستند اما تمایلی به ایجاد روابط جدید ندارند زیرا از تجربه احتمال یک فاجعه عاطفی دیگر می ترسند.
دیوارهای احساسی امنیت را فراهم می کنند، اما از تجربه شادی واقعی که از روابط نزدیک با سایر انسان ها ناشی می شود، جلوگیری می کند. ذاتی روابط انسانی احتمال خیانت است. این را نمی توان اجتناب کرد. اجتناب از روابط شخصی نزدیک راه حل نیست.
ایجاد و حفظ روابط شخصی یک فرآیند یادگیری است.
شکست های گذشته به عنوان راهنمای رفتار آینده عمل می کند. در نهایت، از طریق روش آزمون و خطا، افراد کشف می کنند که چه چیزی برای آنها مفید است و چه چیزی برای آنها مفید نیست. خیانت بخشی از فرآیند یادگیری است.
مردم هر روز از خیابان‌های شلوغ عبور می‌کنند، زیرا می‌دانند ممکن است با یک ماشین برخورد کنند و صدمات ویرانگر و حتی مرگ را متحمل شوند. مردم بدون فکر کردن به احتمال تصادف، سوار اتومبیل می شوند. مردم هر روز سوار هواپیما می شوند و احتمال سقوط ناگهانی هواپیما از آسمان را می پذیرند.مردم رفتارهای مخاطره آمیزی انجام می دهند زیرا سود فعالیت ها بسیار بیشتر از احتمال شکست فاجعه آمیز است. پذیرش احتمال خیانت در روابط شخصی، خطر دیگری در لیست طولانی رفتارهای پرخطری است که افراد هر روز انجام می دهند.

از درد خیانت نمی توان اجتناب کرد. با این حال، دانستن عواقب عاطفی خیانت قبل از وقوع، اغلب درد خیانت را کاهش می دهد. پذیرش این واقعیت که خیانت ها بخشی عادی از زندگی هستند، از شدت عاطفی آن ها می کاهد.

اگر خیانت جنبه مثبتی دارد، این است: شادی واقعی بدون تجربه غم واقعی معنی ندارد