نیازهای اساسی انسان

پنج نیاز اساسی

پنج نیاز اساسی انسان بر اساس تئوری انتخاب:

  • نیاز به بقا
  • نیاز به عشق و احساس تعلق و معنویت
  • نیاز به قدرت (موفقیت، ارزشمندی شخصی، شهرت )
  • نیاز به آزادی و خودمختاری
  • نیاز به تفریح
  1. نیاز به بقا: تمام نیازهای جسمانی ضروری مانند نیاز به غذا،آب،هواو سرپناه و پوشاک را شامل می‌شود. نیاز به تأمین امنیت  برای ادامه زندگی نیز از زیر مجموعه‌های این نیاز محسوب می‌شود.
  2. نیاز به عشق و احساس تعلق: نیاز به احساس تعلق و پیوند عاطفی داشتن با دیگر افراد، نیازی است که در همه انسان‌ها وجود دارد، گلاسر در مفهوم سلامت روانی فرد به اهمیت روابط متقابل بین افراد تأکید دارد. به اعتقاد گلاسر، نیاز به تعامل با دیگران و داشتن رابطه صمیمانه یکی از نیازهایی است که باعث صدور رفتار در ما می‌شود. در مشاوره برای آموزش مفهوم نیاز به احساس تعلق سه حالت اصلی می‌توانیم در نظر بگیریم: احساس تعلق اجتماعی، احساس تعلق شغلی و احساس تعلق خانوادگی. این تقسیم‌بندی این سؤال را در ذهن تداعی میکند که: «چگونه یک مراجعه کننده نیازش به احساس تعلق و پیوند با دوستانش را در مدرسه یا محیط کار یا با خانواده و اجتماع برآورده می‌کند؟» ضروری است که مربیان و مشاوران مد‌نظر داشته باشند که چگونه می‌توانند زمینه‌های احساس تعلق را برای مراجع تسهیل کنند و او را یاری کنند تا با افراد مهم زندگی‌اش رابطه معنادار و رضایت‌بخش برقرار نماید. به اعتقاد گلاسر، نداشتن رابطه و پیوند عاطفی، یا وجود روابط ناخشنود یا رابطه‌ای که در آن رضایتی وجود ندارد، ریشه اصلی تمام مشکلات پایدار روان‌شناختی در افراد است.
  3. نیاز به قدرت: (موفقیت، ارزشمندی شخصی، شهرت): یعنی نیاز به کسب قدرت، ثروت، تأثیرگذاری و موفقیت و نیز نیاز به توانایی انجام کارهاست. این نیاز همچنین حس موفقیت، پیشرفت، افتخار، اهمیت و خودارزشمندی و خودشکوفایی را نیز شامل می‌شود. نیاز به قدرت اغلب به صورت رقابت با افرادی که دور و بر ما هستند خود را نشان می‌دهد. همچنین توانایی انجام موفقیت‌آمیز برخی فعالیت‌ها، مثل شنا کردن یا پیاده‌روی نیز از زیر مجموعه‌های این نیاز محسوب می‌شود. به رغم این‌که در آن‌ها رقابتی وجود ندارد، می‌تواند تابلویی از موفقیت و اعتماد به نفس  در ذهن فرد تصویر کند. به عنوان یک فرد نیاز ما به قدرت گاهی می‌تواند در تعارض مستقیم با نیاز ما به تعلق و صمیمیت قرار بگیرد. انسان‌ها به خاطر عشق و صمیمیت ازدواج می‌کنند اما همان‌طور که رابطه پیش می‌رود، منازعه بر سر قدرت برای به دست گرفتن کنترل رابطه نیز ممکن است بیشتر شود. گلاسر بیان می‌کند که عشق ناکافی لزوماً آن چیزی نیست که یک رابطه را خراب می‌کند بلکه آنچه باعث از بین رفتن یک رابطه می‌شود منازعه و رقابت بر قدرت است، که خود را به شکل کنترلگری در رابطه زناشویی نشان می‌دهد. کشمکش برای به دست آوردن قدرت از سوی طرفین، عشق را از کار می‌اندازد و رابطه مشترک با شکست مواجه می‌شود. ناکامی در به دست آوردن احساس خودارزشمندی ریشه بسیاری از مشکلات بوده و این مسئله در رابطه با سال‌های اولیه زندگی که پایه و اساس خودارزشمندی شکل می‌گیرد، جایگاه ویژه‌ای دارد و اهمیت آن هم برای معلمان و هم برای والدین روشن است.
  4. نیاز به آزادی و خودمختاری: آزادی نیازی است که انتخاب را برای انسان میسر می‌کند. مثل انتقال یا مهاجرت از جایی به جای دیگر برای ابراز آزادانه خویشتن، یا احساس خودمختاری درونی و باطنی. حتی در شرایطی که عوامل بازدارنده و سخت محیطی اعمال می‌شود، انسان‌ها می‌توانند همچنان آزادی درونی خود را حفظ کنند، به این معنا که آن‌ها می‌توانند انتخاب کنند که چگونه به شرایطی که در حال تجربه آن هستند پاسخ بدهند. عدم توانایی کنترل تکانه‌ها و نیز برخی از محرک‌های بیرونی (مثل داروها) می‌توانند نیاز به آزادی را محدود کنند. آنچه ما به عنوان آزادی می‌خواهیم این است که از روی اختیار زندگیمان را بکنیم و خودمان را به‌طور آزادانه ابراز کنیم، و از کنترل و فشارهای غیرضروری و بیرونی رها باشیم.
  5. نیاز به تفریح: ما تنها موجوداتی هستیم که می‌خندند و احتمالاً تنها موجوداتی که آگاهانه به دنبال لذت و تفریح هستند. در مسافرت و سرگرمی‌های مختلف احتمالاً هزینه‌ای که صرف لذت و تفریح می‌شود بیش از هزینه‌ای است که صرف سایر نیازهای ما می‌شود. اما نیاز به لذت و تفریح چیزی بیش از استراحت یا خوش گذرانی است. لذت و تفریح یک نیاز اساسی است. تفریح نوعی پاداش ژنتیکی است که در ازای یادگرفتن و آموختن دریافت می‌کنیم. ما به سفر می‌رویم تا بیش از هر چیز به یادگیری بپردازیم. زمانی که به دنیا می‌آییم کمتر از حیوانات سطح بالا چیز می‌دانیم و بیش از همه آن‌ها مجبوریم یاد بگیریم که چگونه نیازهای خود را برآورده کنیم. علم تکامل که جای زیادی را برای شانس و تصادف باقی نمی‌گذارد، لذت و تفریح را به عنوان انگیزه‌ای برای یادگیری در نظر می‌گیرد