یکی از نقاط قوت روانکاوی هورنای این هست که شخصیت افراد رو قابل تغییر میبینه و معتقده ریشه ی تمام عصبیت های ما در کودکی ماست و متعاقبا سه نوع تمایل عصبی در فرد به وجود میاد که عبارتند از
برتری طلبی، مهرطلبی و عزلت طلبی
هیچ حالت مطلقی وجود نداره و افراد عصبی طیفهای مختلفی از این عصبیت ها رو نشون میدن. ولی در هر فرد یک تمایل عصبی ،سنگینی بیشتری خواهد داشت.
از اولین فصل که شروع به خواندن میکنی، با یه رنگ، جملاتی که دقیقا شخصیت شما رو توصیف میکنه مارک میکنی و با رنگ دیگه، جملاتی که به هیچ وجه در شما دیده نشده.
اگه در مورد وجود داشتن یا نداشتن یک حالت در خودت شک داری، مارکش نکن.
به مرور دستت میاد که شخصیت شما به کدوم تمایل عصبی گرایش بیشتری داره و به این ترتیب مرحله به مرحله به شناخت عمیق تری از خودت میرسی.
هورنای معتقد هست که بسیاری از رفتارهای نادرست ما به طور ناخودآگاه انجام میشن و اگه ما از وجود اون رفتارها آگاه بشیم، توان کنترل و نهایتا حذف و تغییر رفتار غلط رو خواهیم داشت.
ازونجایی که وقتی شروع به خواندن این کتاب کردی پذیرفتی آدم عصبی هستی، احتمالا دنبال انکار نیستی و ازینکه نقد شدی و خود واقعیت رو بهتر شناختی، خوشحالی؛ حالا میخواهی راه حل پیدا کنی، و کتاب تموم شده و تو هم چنان در اون فکر راه حلی.که اینجا نیاز به یک تراپیست است .
مهمترین مزیت کتاب علت یابی درست و توصیف دقیق تمایلات عصبی هست، بعد خوندن کتاب آگاهی نسبتا دقیقی از عصبیت هایمان خواهیم داشت، ولی به نظر من صرف انتقال یک رفتار نادرست از ناخودآگاه به خودآگاه، به هیچ وجه کافی نیست. دست کم برای من کافی نبود
تحقیر، توهین و ناکامی کودکی در بزرگسالی خود را به ۳ طریق نشان میدهد: انزوای اجتماعی، قربانی ساختن خویشتن و سلطه. گری.
یکی از شایعترین شیوههای سلطهگری موعظه، و اندرزگویی بی وقفه به اطرافیان است. عصبیت ناشی از حقارت هنگامی که به صورت تسلططلبی بروز کند، فرد سلطهگر را وا میدارد که به تحقیر و توهین دیگران اقدام کند و بهترین و موجهترین روش برای اهانت و آزاردیگران اقدام به 《موعظهگری》 است. موعظهگر بر این باور است که جایگاه رفیع و ایدهآلی رر میان همگان دارد و شایسته است تا همگان از وی تبعیت نمایند و اگر اینگونه نکنند او مجاز به هرگونه که میخواهد انها را تنبیه و تحقیر نماید. سلطهگری در زیر نقاب موعظهگری از تلخترین و متدوالترین سبکهای تربیتی است که به دلیل پنهان شدن در زیر پوشش 《تربیت》 اصلا دیده نمیشود و فرد عصبی که هولناکترین آثار تربیتی را بردیگران دارد در مقام یک استا یا معلم، یا راهبر و فرد خردمند جلوه میکند.
همچنین فرد موعظهگر از طریق تحقیر و آسیب دیگران بر شخصبت خوار و تحقیر شده خود سرپوش میگذارد و ناکارآمدی و حقارت خود را به دیگران نسبت میدهد.
کارن هورنای، عصبیت و رشد آدمی