چرا بعضی از مردها تغییر نمی کنند

سندرم همسر که رابطه ترک می کند، بازبینی شده است

چرا بعضی از مردها تغییر نمی کنند

امتیاز کلیدی

 

دو سوم طلاق ها در کشور ما توسط زنان صورت می گیرد و اغلب شوهرانشان را شوکه می کنند.

بسیاری از زنان پس از سال‌ها درخواست از همسرشان برای مواردی مانند زمان باکیفیت‌تر یا مکالمه‌های معنادار، درخواست طلاق می‌کنند، اما فایده‌ای نداشت.

یکی از دلایلی که مردان در روابط خود را خاموش می کنند، به دلیل عدم صمیمیت فیزیکی است که برای آنها پیشنهادی برای برقراری ارتباط عاطفی است

چند سال پیش، من در مورد الگویی که در تمرین خود دیده بودم نوشتم - "سندرم همسر راهرو" - که باعث واکنش مثبت خوانندگانی شد که این پدیده را در زندگی خود تجربه کردند. زنان که از تلاش‌های ناموفق متعددشان برای تغییر دادن مردانشان خسته شده بودند، درخواست طلاق می‌دادند و دسته جمعی ازدواج خود را ترک می‌کردند. بعلاوه، شباهت های قابل توجهی در این ازدواج ها وجود داشت که به طلاق ختم شد

 

در سال های اولیه ازدواج، معمولا همه چیز خوب پیش می رود. زوج‌ها روی چیزهای مشترک تمرکز می‌کنند و از زندگی بدون مسئولیت و فرزندشان با هم لذت می‌برند. آنها زمان زیادی را با هم برای ایجاد پیوندهای خود می گذرانند.

 

اما زندگی تغییر می کند. مسئولیت ها افزایش می یابد. علایق فردی اهمیت فزاینده ای پیدا می کند. روابط مانند اوایل اولویت بندی نمی شوند. نزدیکی عاطفی و فیزیکی شروع به کاهش می کند.

 

سپس زنان برای احیای مجدد ارتباط اولیه به سمت همسرمی روند و از آنها زمان بیشتری را با هم و گفتگوهای معنادارتر می خواهند. اما بسیاری از شوهران آنها درخواست صمیمیت بیشتر را نادیده می گیرند.

 

برخی از زنان مصمم درخواست های رابطه خود را تکرار می کنند، اما زمانی که این کار جواب نمی دهد، درخواست های زنان در نهایت به شکایت تبدیل می شود. بسیاری از آنها. به دنبال آن تلخی و تحقیر. تحقیر و تلخی به سختی کاتالیزور برای تغییر مثبت رابطه هستند. بنابراین، مردان ازآنها حتی بیشتر دور می شوند.

 

اکنون است که زنان استراتژی خروج خود را برنامه‌ریزی می‌کنند: «وقتی بچه‌ها خانه را ترک کنند، من می‌روم»، «به دنبال شریک جدیدی می‌گردم تا نیازهایم را برآورده کنم و سپس طلاق می‌گیرم»، «وقتی بتوانم خودم را تامین کنم». ، من از اینجا خارج شده ام." و در این بین، زنان پس از تسلیم شدن، دیگر شکایت نمی کنند. از آنجایی که اجرای طرح آنها ممکن است سال ها طول بکشد، زنان در سکوت رنج می برند.

 

سپس روزی فرا می رسد که زنان کوچکترین فرزند خود را راه اندازی می کنند، یک شریک جدید پیدا می کنند و از خود حمایت می کنند، بنابراین آنها برنامه های خود را برای طلاق اعلام می کنند.

 

از آنجایی که شکایت مدت‌ها پیش متوقف شد، شوهرانشان فکر کردند: «هیچ خبری خبر خوبی نیست» و به اشتباه به این نتیجه رسیدند که همه چیز خوب است. اعلام در مورد طلاق قریب الوقوع باعث می شود شوهران احساس شوکه و ویران کنند و مایل به انجام هر کاری برای نجات ازدواج خود هستند. با این حال، متأسفانه، برای بسیاری کمی از زنان، خیلی دیر است 

اما با بررسی عمیق تر، متوجه شدم که الگوی متمایز دیگری در این ازدواج های ناموفق وجود دارد که من نادیده گرفته ام است.

اگرچه الگویی که می‌خواهم توصیف کنم از نظر نقش‌های جنسیتی کلیشه‌ای است، و همیشه استثناهای زیادی وجود دارد، فراوانی مشاهده این الگو لازم است ذکر شودچرا مردان شروع به سرمایه گذاری کمتر در روابط خود می کنند؟

کتاب «پنج زبان عشق» اثر گری چپمن، بسیار محبوب بوده است، زیرا در بین اکثر خوانندگان طنین انداز شده است. مردم راه های متفاوتی برای احساس دوست داشتن دارند. در عمل من، اغلب این اتفاق می افتد که زنان زمانی که شرکایشان زمان با کیفیتی را با آنها سپری می کنند، گفتگوهای معناداری دارند و برای سبک کردن بار خود به خدمات رسانی می پردازند، احساس عشق می کنند. از سوی دیگر، مردان اغلب لمس را به عنوان زبان اصلی عشق دارند.

 

مشکل این واقعیت نیست که زبان عشق همسران متفاوت است. در واقع، حتی در ازدواج های سالم و شاد، شرکا معمولاً زبان های عشق متفاوتی دارند. مشکلات زمانی اتفاق می‌افتد که افراد روش‌های احساس دوست‌داشتن شریک زندگی خود را تشخیص نمی‌دهند و هیچ تلاشی برای صحبت کردن به زبان آنها نمی‌کنند. و زمانی که شخصی احساس می کند که مورد تضعیف یا مورد بی مهری قرار گرفته است، تمایل به خاموش شدن دارد و از صحبت کردن به زبان عشق طرف مقابل خودداری می کند. هر یک از همسران منتظر تغییر دیگری هستند و در نتیجه برای درمانگران ازدواج امنیت شغلی ایجاد می شود

در اینجا یک مثال است. زنان اغلب قبل از اینکه علاقه مند به داشتن رابطه جنسی یا محبت جسمی باشند، نیاز دارند که از نظر عاطفی با همسر خود احساس نزدیکی و ارتباط داشته باشند. از سوی دیگر، مردان اغلب قبل از اینکه علاقه مند به گذراندن زمان با کیفیت با هم، داشتن مکالمات معنادار یا کوشا بودن در تقسیم بار زندگی در مورد بچه ها، کارهای روزمره و غیره باشند، نیاز دارند از طریق تماس فیزیکی احساس نزدیکی و ارتباط داشته باشند

وقتی مردان زمان با کیفیتی را با همسران خود نمی گذرانند، زنان تمایل به رابطه جنسی ندارند. وقتی زنان تمایل به رابطه جنسی ندارند، مردان کمتر و کمتر از خود در روابط خود سرمایه گذاری می کنند. به طور ناخواسته، واکنش هر فرد بدترین حالت را در شریک زندگی او ایجاد می کند. و همچنان ادامه دارد.

بنابراین، سال‌ها پیش، وقتی سندروم همسر ترک کننده را توصیف کردم، متوجه نشدم که مردان اغلب به دنبال نزدیکی به روش‌هایی متفاوت از همسرانشان هستند. مردان معاشقه می کنند. آنها شروع به رابطه جنسی می کنند. آنها می خواهند در آغوش بگیرند. آنها می خواهند در آشپزخانه در حالی که شام ​​درست می شود در آغوش بگیرند. افرادی که لمس را به عنوان زبان اصلی عشق ندارند، دعوت به رابطه جنسی را به عنوان پیشنهادی برای ارتباط عاطفی نمی بینند. اما آن است. در واقع، تفاوتی با این ندارد که زنان از مردان بخواهند زمان بیشتری را با هم بگذرانند یا صحبت کنند.

 

احساس طرد شدن مردان زمانی که همسرانشان علاقه ای به رابطه جنسی ندارند، عمیق است. این باعث می شود آنها احساس ناخواسته، دوست نداشتن، غیرجنسی، غیرمردانه و بی اهمیت کنند. این باعث می شود آنها را از نظر احساسی بررسی کنند.

 

من می‌گفتم زن‌ها مراقب اصلی روابطشان هستند. شاید. اما این به این دلیل نیست که من یک زن هستم. دلیلش این است که زبان اصلی عشق من زمان با هم بودن و گفتگوی معنادار است. اما حقیقت این است که لنز من چشمانم را از این واقعیت دور می‌کرد که مردان روابط خود را به روش‌های متفاوت، اما به همان اندازه قابل دوام، تمایل دارند

زنانی که در تمرین من هستند می‌گویند: «تمام چیزی که شوهرم به آن فکر می‌کند رابطه جنسی است. مشکلی با او وجود دارد. چرا باید رابطه جنسی داشته باشم تا او را تشویق کنم که با من وقت بگذراند؟» در آن زمان بود که من یک سوال دیگر مطرح کردم: «اگر شوهرت به من گفت: «تنها کاری که همسرم می‌خواهد انجام دهد این است که صحبت کند، چه می‌شود. نمی‌دانم چرا باید با او صحبت کنم تا علاقه‌اش به نزدیکی فیزیکی به من را برانگیزد؟»

 

پرونده بسته شد.

 

بنابراین، در حالی که این درست است که بیش از دو سوم طلاق ها در کشور ما توسط زنان ناراضی که مشتاق ترک شوهران مقاوم در برابر تغییر خود هستند، ثبت می شود